فرصت سوزی از این بزرگ تر؟

به گزارش وبلاگ منصوری، او مربیگری نمی کند، با تلویزیون حرف نمی زند و تنها در فواصل زمانی طولانی، گاهی با رسانه ها گفت وگوهایی دارد. انگار همه سهم فوتبال ایران از مهم ترین و بین المللی ترین سرمایه اش همین است. فرصت سوزی از این بزرگ تر؟

فرصت سوزی از این بزرگ تر؟

به گزارش وبلاگ منصوری، روزنامه جهانی اقتصاد نوشت: داستان عجیبی است حکایت علی دایی. دو سال است هر خبری درباره او می شنویم، محدود به ابراز ارادت و احترام خارجی هاست. در ایران اما خبری از دایی نیست. اصلا انگار آب، شناسنامه فوتبال ایران را شسته و برده. هیچ هیچ. او مربیگری نمی کند، با تلویزیون حرف نمی زند و تنها در فواصل زمانی طولانی، گاهی با رسانه ها گفت وگوهایی دارد. انگار همه سهم فوتبال ایران از مهم ترین و بین المللی ترین سرمایه اش همین است. فرصت سوزی از این بزرگ تر؟

هفته اول فصل نو لیگ قهرمانان اروپا، یک بار دیگر به صحنه تجلیل از علی دایی تبدیل شد؛ جایی که او در ترکیه به تماشای بازی بشیکتاش و دورتموند نشست و حسابی از سوی میزبانان مورد احترام نهاده شد. شهریار که به دعوت باشگاه بشیکتاش راهی ترکیه شده بود، دیداری هم با رئیس، نایب رئیس و بعلاوه دبیر کل فدراسیون فوتبال این کشور داشت و با حمیت آلتینتوپ، هافبک سابق رئال مادرید و تیم ملی ترکیه، که در کسوت مشاور ارشد فدراسیون فوتبال فعالیت دارد هم دیدار کرد. در سرانجام هم مدیران فوتبال ترکیه شماره 10 تیم ملی کشورشان را به نام علی دایی، به یادگار تقدیم به اسطوره فوتبال ایران کردند؛ کسی که با همین شماره 10، بارها و بارها مایه خوشحالی و غرور مردمان کشورش را فراهم کرد. همه گل های ملی علی دایی به کنار! ما فقط بدون دو پاس گل حیرت انگیز او برابر استرالیا و آمریکا بخش بزرگی از خاطرات خوش فوتبالی مان را از کف می دادیم. تصور کنید هشت آذر 76، علی دایی در ملبورن نبود و آن پاس تو در محشر را برای خداداد عزیزی نمی انداخت؛ چه بر سر یکی از پرشورترین جشن های خیابانی تاریخ معاصر ایران می آمد؟ ما الان با خالق آن خاطرات چه می کنیم؟ چه استفاده ای از حضورش می بریم؟

غیر از ابهت و اعتبارش، علی دایی شور و نمک فوتبال ایران است. برای رسانه ها، حضور او در هر تیمی مجذوب نماینده بود. معجزه است که تیم های بی هواداری همانند راه آهن، صبا و نفت تهران در کانون اخبار قرار بگیرند اما در مقاطعی که علی دایی راهنمایی این تیم ها را بر عهده داشت، خیلی مواقع وبلاگ منصوری برای از راه رسیدن نشست های خبری او لحظه شماری می کردند. خیلی از حرف های دایی در همان نشست ها تبدیل به تیتر اول رسانه ها می شد. او حتی اگر در دوران مربیگری هیچ خدمتی به فوتبال ایران ننموده باشد (که نموده؛ برترین مصداقش هم فوج استعدادهایی است که به وسیله دایی به سطح اول رسیدند)، حداقل تنور لیگ را گرم می کرد. حالا اما شهریار به دلایل مبهم و مجهول خانه نشین شده و معین هم نیست این دوران چه زمانی به انتها خواهد رسید.

بخش زیادی از دوران دوری دایی از فوتبال ایران با عبور کریس رونالدو از رکورد تعداد گل های ملی او همزمان شد. کریس در یک بازه زمانی چند ماهه، ابتدا با شهریار مساوی کرد و بعد هم از او گذشت. این بهانه ای بود تا رسانه های معتبر جهان به شکلی ویژه از دایی ستایش نمایند. غیر از چند پیغام مستقیم رونالدو به اسطوره فوتبال ایران شاهد موج واکنش های مثبت و قدرشناسانه از بزرگ ترین برندهای خبری جهان بودیم. آدم وقتی شرایط دایی را در خارج و داخل کشور می بیند، بی اختیار یاد این مصرع شعر می افتد: ای در وطن خویش غریب... حیف است. خیلی حیف است.

منبع: خبرگزاری ایسنا

به "فرصت سوزی از این بزرگ تر؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "فرصت سوزی از این بزرگ تر؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید