5 نکته که قبل از تماشای سریال میراث ژوپیتر باید بدانید
به گزارش وبلاگ منصوری، مارک میلار خالق کمیک میراث ژوپیتر (Jupiters Legacy) و ستارگان سریال جاش دوهامل، لزلی بیب و دیگر هنرپیشگان راجع به سریال مصاحبه ای داشتند و در این گفت وگو به 5 نکته اشاره کردند که مخاطبان سریال میراث ژوپیتر باید بدانند.
سریال جدید نتفلیکس، میراث ژوپیتر، گونه جدیدی از سریال های ابرقهرمانی است. این سریال راجع به گروهی از ابرقهرمانان است که از دهه 30 میلادی تا به امروز با یکدیگر مشغول به فعالیت های ابرقهرمانی بودند و اکنون با چالش سپردن وظایف خود به فرزندانشان رو به رو هستند، که نسل دومی از توانایی ها و اهداف متفاوت هستند.
اگرچه موارد مشابهی در این سریال با سریال های ابرقهرمانی دیگر یافت می شود، اما میراث ژوپیتر درامی خانوادگی با مفاهیم قدرت، کینه و انتظارات بالا است و دشمن اصلی شخصیت پردازی مناسبی دارد. بینندگانی که شروع به دیدن این سریال می نمایند ممکن است به دفعات مختلفی شگفت زده شوند.
عوامل سایت راتن تومیتوز با تعدادی از بازیگران سریال و یکی از خالقان آن مارک میلار مصاحبه ای داشته اند تا 5 نکته ای که قبل از تماشای این سریال ضروری است بدانیم را، مشخص نمایند.
1. این سریال حماسه ای نسل در نسل است
ایده ابرقهرمانان نسل در نسل (یعنی والدین و فرزند یا یکی از بستگان نزدیک هویت و قدرت هایی مشترک داشته باشند) ایده جدیدی در کتاب های کمیک نیست. کمیک هایی مانند استارمن و فلش تا حدود زیادی به چنین موضوعی پرداخته اند. هم چنین سریال فلش موضوع مشابهی را در خود داشته و می بینیم که در سریال جدید سوپرمن و لوییس، کلارک کنت به دنبال سپری کردن زمان همراه با فرزندان نوجوان خود است.
ولی در میراث ژوپیتر می بینیم که پس زمینه اصلی سریال پا گذاشتن نسل بعدی به عرصه است.
آن طور که جاش دوهامل، بازیگر قهرمان اصلی سریال (یوتوپیان) می گوید، میراث ژوپیتر استعاره ای از نحوه انتقال رسومات، ارزش های خانوادگی، عشق و علاقه است. او در ادامه حرف هایش افزود: فکر می کنم حرف های زیادی در مورد تربیت فرزندان برای گفتن وجود داشته باشد و نزدیک شدن به آن ها بسیار مهم است زیرا در غیر این صورت ممکن است آن ها از شما فاصله بگیرند.
یکی از موضوعات اصلی سریال، همین مسئله فاصله دریافت فرزندان از پدر و مادر و تاثیرش بر روی آینده آن ها است.
در شروع سریال می بینیم که پسر یوتوپیالن، برندون سمپسون (پاراگون) با مخالفت یوتوپیان روبرو می شود و این موضوع موجب به وجود آمدن ابهاماتی در گروه ابرقهرمانان در مورد خواسته های فرزندانشان می شود.
وقتی از اندرو هورتون، بازیگر نقش براندون در مورد انتظارات یوتوپیان از پسرش پرسیدند او پاسخ داد: براندون در طول سریال فشار زیادی روی خودش می گذارد و این کار فایده ای ندارد. او در ادامه افزود: به براندون و خواهرش کلوئی گفته می شود که از قدرت هایشان در راه مثبت استفاده نمایند و به دیگران یاری نمایند، ولی آن ها این را مانند مسئولیتی اضافی می بینند و تمایلی به ادامه دادن راه والدین خود ندارند. اما در طول این سریال هیچ وقت به آن ها گفته نشده که باید پای خود را در جای پای والدین بگذارند و برای آن ها مشخص تکلیف نشده است.
با این وجود براندون فکر می نماید باید تبدیل به موجودی مانند پدرش شود و در این راه، به علت بی تجربگی مسائل سختی را تجربه می نماید.
از نظر هورتون، دلیل شکست های او این است که شخصی مانند یوتوپیان الگوی او است.
تا حدودی می توان گفت که ترس براندون از شکست منجر به تصمیمات خواهرش کلوئی و بستگانش، چه قبل از شروع داستان چه بعد از اشتباهات او می شود.
2. در میراث ژوپیتر از ایده لیگ عدالت به عنوان پس زمینه ای آشنا استفاده می شود
اگرچه اعضای اولیه تیم (لیگ عدالت) قابلیت های مشابهی دارند، اما ویژگی های ظاهری و قدرت های اختصاصی شان، ممکن است بینندگان را به یاد گروه لیگ عدالت آمریکا بیاندازد. به گفته میلار، انتخاب سبکی مشابه به گروه انتقام جویان، کاملا عمدی بوده است.
طبق گفته میلار: این نقطه شروعی فوق العاده برای بدنه اصلی بینندگان جدید است. آن شخصیت هایی که به همراهشان عظیم شدیم، ریشه در اسطور ه شناسی یونانی که 5000 سال سابقه دارد و یا حتی اسطوره شناسی مصر یا اسطوره شناسی سومری که یازده هزار سال سابقه دارد باز می شود.
ویژگی های خدا گونه آن ها، حتی با وجود ریش و موی سفید و بلند، به این معنی است که مثلا شخصیتی مانند یوتوپیان اهمیتی شاخص و ویژه در طول سریال است.
میلار در ادامه می افزاید: جهانی که در آن زندگی می کنیم با این الگو خو گرفته است. شخصی مانند سوپرمن، به نام زئوس یا ژوپیتر وجود دارد و از آن طرف شخصی مانند واندروومن به نام آفرودیت و .. . این کهن الگوها حتی از ابرقهرمانان موجود هم گاهی جامع تر توصیف شده اند.
در سریال میراث ژوپیتر امتحان کردن این کهن الگو ها با فرزندانشان تبدیل به منبع اصلی تنش شده است.
3. این سریال یک قانون بسیار خاص رفتار ابرقهرمانان را به چالش می کشد
یکی از نکاتی که از گروه های پیشین ابرقهرمانان مانند لیگ عدالت استفاده شده پایبندی گروه به قوانینی است که شلدون سمپسون (نام شهفرایندی یوتوپیان) هنگام تشکیل گروه، حدود یک قرن قبل از شروع داستان مشخص نموده است: قدرت های قهرمانان فقط باید در جهت یاری به دیگران استفاده شود، حکومت بر ملت و کشتن هم نوع ممنوع است. این قوانین ریشه در تحسین میلار از فرهنگ آمریکایی دارد، چراکه او با تلویزیون و فیلم های آن عظیم شده بود ولی هم چنین سه قانون قابل درک را پایه گذاری می نماید که رعایت آن ها ممکن است با سختی همراه باشد.
خود دوهامل گفته است که با این قوانین مشکل دارد، اما با نظر کاراکتر خود مبنی بر عدم استفاده قهرمانان از قدرت های خود در جهت ایفای نقش در حکومت موافق است.
او باور دارد که دادن این همه قدرت به یک شخص می تواند خطرناک باشد و آن ها فقط باید برای خدمت به مردم وجود داشته باشند.
اما منع کشتن دوهامل را کمی نگران نموده است. زیرا او شرایطی را می بیند که استفاده از نیروی مرگبار می تواند مفید باشد. او در نظریه ای فرضی عنوان نمود که: اگر کسی بخواهد پسر من را بکشد، من او را قبلش خواهم کشت.
صحبت هایی که او با تهیه نمایندگان و نویسندگان داشته، توانسته کمی او را متقاعد کند و تا جایی که بینندگان آگاه هستند، شلدون پایبند به این قانون خودش است.
مایک وید که نقش فیتز اسمال (فلیر)، یکی از قهرمانان نسل اول را بازی می نماید معتقد است که نظر شخصیت او در مورد این قوانین، پس از 60 سال عملکرد به عنوان یک ابرقهرمان، تغییر پیدا می نماید.
او می گوید: فیتز به شلدون به چشم یک برادر عظیم تر نگاه می نماید و او را الگوی خود قرار می دهد. از این جهت قانون های مشخص شده توسط او را در ابتدا قبول دارد. اما پس از نبرد ها و فداکاری های صورت گرفته در طول سال های مختلف، او بر خلاف دیگران اطمینان خود را نسبت به این قوانین از دست داده است.
تنیکا دیویس نقش دختر فیتز (فلیر جدید) را بازی می نماید و نماینده او در نسل جدید قهرمانان است.
طبق گفته دیویس: این قوانین با تغییر زمانه احتیاجمند اصلاح هستند. فکر می کنم این قوانین کمی قدیمی شده باشند. در حالی که احترام خاصی برای پایه گذاری هایی که توسط این قوانین صورت گرفته قائل هستیم، اما از طرفی دیگر فکر می کنیم احتیاج به کمی تغییرات دارند.
همان طور که بینندگان شاهد بودند، هیچ راه خاصی برای تغییر یا عدم تغییر این قوانین برای مقابله با چالش های روبرو با دو نسل قهرمانان وجود ندارد.
از نظر لزلی بیب این موضوع کمی پیچیده است. لزلی بیب بازیگر شخصیت گریس سمپسون (بانوی آزادی) است که خود یک ابرقهرمانی است که همسر یوتوپیان هم هست. با وجود این که هم لزلی بیب و هم شخصیت داستانی او این قوانین را مانعی برای به دست آوردن قدرت مطلق می بینند، اما مسائلی که نسل بعد با این قوانین با وجود دشمن هایی قوی تر دارند را نیز درک می نماید.
او می گوید: من فکر نمی کنم این قضیه را باید سیاه و سفید دانست. این موضوعی است که گریس (با جلو رفتن داستان) با آن دست و پنجه نرم خواهد نمود. این موضوع نکته مثبتی درباره این سریال است. شما جوابی دریافت نمی کنید. این سوالات مطرح می شوند و شما شروع به فکر کردن به مسائلی عظیم تر خواهید کرد.
4. سازندگان این سریال، ترسی از استفاده از لباس های ابرقهرمانی نداشتند
نکته جالب دیگر در مورد این سریال این است که از دهه 30 میلادی الهامات زیادی گرفته است. مطمئنا سلیقه نسل جدید متفاوت است، اما قهرمانان این سریال با افتخار لباس های پر زرق و برق آن دوران را می پوشند.
میلار می گوید: طراحی لباس مورد علاقه خودم را در فیلم سوپرمن 1978 دیدم. لباس طراحی شده توسط ایوان بلیک ویژگی های سوپرمن طراحی شده در کمیک های 30 سال قبل را پررنگ نشان می داد. او در این قضیه زیاده روی نکرد. فقط از خود پرسید که سوپرمن چه شکلی است و بعد چنین چیزی را خلق کرد.
او ادامه داد: ما هم در این جا چنین کاری کردیم و قهرمانان خود را مانند قهرمانان دوران طلایی جلوه می دهیم. اگر در آن دوران قهرمانان با لباس های زرهی و بافت های آهنی و عجیب ظاهر می شدند عجیب بود. شخصیت های این سریال به شکل قهرمانان سنتی لباس می پوشند و من از این مسئله راضی هستم.
ممکن است لباس های قهرمانان سریال کمی بینندگان را متعجب کند. اما به یاد داشته باشید، قهرمانان نسل اول نمایان گر ایده آل های دهه 30 میلادی هستند.
5. خوانندگان کتاب های کمیک شگفت زده خواهند شد
در حالی که سریال بسیار نزدیک به کتاب های کمیک (و ایده اولیه آن دایره ژوپیتر) است، در طول هشت قسمت تغییراتی را مشاهده می کنیم. اما حتی قبل از به وجود آمدن این تغییرات، بینندگان سریال ممکن است برادر شلدون، والتر (بن دنیلز) را دوست داشتنی تر از نسخه کمیک او بدانند.
اگرچه دنیلز هر اقدامی مبنی بر محبوب جلوه دادن شخصیت را انکار نموده، اما او قطعا به بینندگان حس داشتن برادری را انتقال داده که در مواقع سختی، به راحتی از موانع و دشواری ها عبور می نماید.
هم در کمیک ها و هم در طول سریال، والتر معمولا اولین کسی است که شلدون را نهی می نماید (حتی پس از کسب قدرت). اما دنیلز می گوید: او احساس می نماید سرکوب شده است. او شخصیتی عصبی مزاج و حساس دارد و در کنترل احساسات خود مشکل پیدا می نماید.
اگرچه بیشتر نگرانی های او پس از دریافت قدرت تلپاتیک با بردی فوق العاده از بین می فرایند، اما اثرات آن ها از دوران جوانی او باقی مانده اند.
دنلیز افزود: فکر نمی کنم هدف دلسوز نشان دادن والتر باشد. بلکه هدف این است که در آینده، کارهای او قابل درک باشد.
برای خوانندگان کمیک، ویژگی های اضافه شده به شخصیت هایی مانند والتر ممکن است جذاب باشد. به قول میلار: برای خوانندگان کتاب های کمیک، تنها چهار دقیقه زمان ضروری است تا شگفت زده شوند. به همین خاطر باید سریال را تماشا نمایند.
قسمت اعظم این تعریف در شخصیت های عمیق تر سریال پیدا می شود. از طرفی عناصری از کمیک دایره ژوپیتر هم در طول سریال به کار برده شده تا تلفیق مناسبی از عناصر جدید و قدیم دیده می شود. در هر قسمت بینندگان شاهد گرد هم آمدن تیم نسل اول هستند و ارتباط آن ها با مسائل نسل دوم مشخص می شود.
میلار می گوید: ساختار روایی پیچیده ای به کار برده شده که تا به حال در مورد ابرقهرمان های دیگر ندیده ام و دیدن چنین چیزی خوشایند است. او امیدوار است که تماشای میراث ژویپتر برای بینندگان قانع نماینده باشد.
منبع: Rottentomatoes
منبع: دیجیکالا مگ